Departed

...Never fade in the dark...

...Never fade in the dark...

Departed

او کسی است که اهمیت جمعی ندارد او فقط یک فرد است...
《لویی فردینان سلین》


نقاشی:فرشتگان سقوط کرده
نقاش: پیتر پل روبنس

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۰۶
    رگ

We are not your kind

با توجه به این که killshotامینم مغزم را قرق کرده و مدام در سرم پلی میشود بازهم می‌خواهم اسلیپنات گوش کنم اما نمیتوانم...گوشهایم به شدت حساس شده و درد میگیرد...بعد از دوماه که هنزفری گذاشتم و متال پلی کردم از شدت شوک به سرفه افتادم میخواهم قدرت موسیقی متال را به رخ بکشم.آلبوم جدید فاکینگ اسلیپنات آمد و فاکد می...

ماسک جدید کوری تیلور هم فاکد می ...خودش گفته بود که ماسک جدید من آماده شده که اعصابتان را بگاید:)واقعا ماسک اعصاب خورد کنی است فقط نمیتوانم تصور کنم همگروهی هایش چطوری ساعت ها تحملش میکنند ...

موقعیت داغان است ...بدون اهنگ ...بدون متال...اکثرا از این نوع موزیک نه تنها خوششان نمی آید بلکه فرار می‌کنند...که باید بگویم به  زبان یکی از بزرگان متال متالهد بودن یک قابلیت ذاتی است...و به عبارت بهتر به قول اسلیپنات we are not your kind

بیست سوالی

چند روز پیش یک پست در مورد عادت و اعتیاد مزخرف رفتاری ام یک پست موقت گذاشتم که در کامنت ها یک نفر بود که نوشته بود-اعتیاد به خ؟ - ان زمان در واقع از خواب بیدار شدم و در اوج جنون پاسخی برایش نشخوار کردم که شاید آنلاین باشد و همان موقع ببیند و بعد زارت پست را حذف کردم...حالا یکهو یادش افتادم و به نظرم عجیب بود.

 معتاد به خ؟از کجا باید بدانم چه میگویی:/ولی برایم جالب بود کشف کنم منظور طرف از خ چیست:)

معتاد به خوردن؟خاکخواری؟خرخونی؟خود ارضایی؟خشونت؟خیانت؟خرحمالی؟خاکبرسری؟خود ازاری؟خودکشی؟خودزنی؟خواب؟خرشدن؟خود محوری؟خودستیزی؟خود شیفتگی؟خودخواهی؟خاریدن؟خیالات؟خودرایی؟خودسلطه گری؟خونخواری؟خوابزدگی؟خندیدن؟خودخوری؟خودتخریبی؟خاک؟...

واقعا نمیدانم منظورش چی بود متاسفم

ولی میتوانم قاطعانه بگویم در هر صورت موارد2و4و17نیست..

ناشناس عزیز بعید میدانم هنوز اینجا باشی ولی اگر هستی خوشحال میشوم حدست را بدانم

+فکر کنم ضایع است که دوباره آن کار را تکرار کردم و این بساط برای همین در مغزم پهن شده:/

 

حاجی با خودت چند چندی؟:/

یا من نفهمم یا بقیه مشکل دارن:/البته مورد اول به نظرم احتمالش بیشتره...بالاخره با وجود این میزان از ایرادات در من و این که صرفا احتمال هم بگیریم بازم من بازنده م ولی باید حرفا مو بزنم  بالاخره...به اندازه کافی سر صدا تو مخم دارم اینا رو باید آشغال سطل اشغال...اول  این که یه اهنگ از ارسامیس گوشیدم هم مدح شیطان بود هم ستایش کوروش و چرندیات میهن پرستی،از جفت این مسائل بدم میاد ولی خدایی گوز چیکارش به شقیقه؟اصلا خودت چطور حساب کردی و این اهنگو از کجات در اوردی؟...مورد دو این که میبینی طرف اومده گزینه لایک گذاشته دیس لایک رو ماس مالی کرده:/خو یعنی چی؟عادلانه؟انصافانه؟:/الان من بخام بدون ترور کردن بهت بگم ریدی خبر مرگت! چیکار کنم:/تازه نطراتم دیدم بعضی وقتا میبندن:)بیشتر افراد مذهبی هم که کلا رو اعصاب آدم یورتمه میرن:/یه بار از یه خفن!پرسیدم چرا گات میبینی؟گفت واسه ساختار سازی:)))بعدم خیلی تاکید داشت که خودش فیلم بیسانسور می‌بینه شوهرش ندیده:)))دقیقا یاد این مامان جدی ها افتادم که نگران تربیت توله هاشونن:))خب از ساختار سازی با مرد لخت و زن لخت که بگذرم من یکی تا حالا مذهبی ندیدم که فکر و ذکرش مسائل جنسی نباشه:/یعنی هرچی دیدم یک افکار سکسی داشته که دومی نداره...:/یه گروه دیگه که خیلی رو مخم هستن اینان که سن پایین ازدواج میکنن توله هم پس میندازن:/مگه میخوان مهدکودک راه بندازن:/گذشته از همه کلا دید افراطی من به بچه ها وحشتناکه:/از همشون متنفرم!بشدت پتانسیل کودک آزاری دارم واسه همین سعی میکنم باهاشون تنها نشم..آخ که چقد دلم میخارد گردنشونو فشار بدم که بمیرن...یه عده هم که تو وبشون دهنتو میگان که من واسه خودم مینویسم:)اگه واسه خودت مینویسی چرا رمز نمیزاری یا میزنی رمز داده میشود خو؟اصلا به قول سارتر -حاضری در یه جزیره دور افتاده هم بنویسی؟!-والا....این آدمهایی هم که هی میخوان گوژ خوب بودن بدن خیلی رو مخن:/خب خوب باشی که چی؟حال مو بهم میزنن همینی که هستیو بپذیر اینقد نقش بازی نکن که عروسک شی :/من مریضیم فکر کنم علاوه به این که از ادماییکه می خان هی خوب باشن نفرت دارم میخام خیلی هم بد باشم:))))یه رمان میخوندم طرف گفت بهنام از این یارو متنفره ولش کنی خرخرشو جوییده..اون یکی هم نه گذاشت نه برداشت گفت بهنام از همه متنفره:/حالا حکایت منه...

من مشکلی ندارم اصلا:/

قبلا نوشتم نمیتونم اشک بریزم .خشک شده و سوخته:/الان میتونم...ولی فقط واسه احمقانه ترین چیزا...چیزهایی که از قلبم نیست...مثلا ممکنه پام بخوره به میز اشکم بزنه بیرون:|یا درمورد یکی بخوام حرف احساسی بزنم صد بار صدام میگیره چشمم خیس میشه..ولی امکان نداره وقتی صدای شکستن قلبم میاد اشکم بیاد:/فقط بغضم باد میکنه...ازم خودم بدم میاد ...ولی باید خودمو دوست داشته باشم..مگه غیر از خودم کسی دیگه رو میتونم بشناسم؟یا کسی میمونه واسه ادم؟اگه قرار باشه خودم واسه خودم نمونم که دیگه خیلی سخت میشه...منو نخوام کیو بخوام؟همه منو یادشون بره خودم خودمو یادم نمیره! یه زمانی قرانو ورق میزدم و نوشته بود خدا برای بنده اش کافی نیست؟ولی من متنفرم از این که کمک بخوام!متنفرم از بندگی!اگه خدا بخواد نابودم میکنه زجرم میده و هزار بلای دیگه... میترسم...ولی ترجیح میدم روی پای خودم وایسم بدون کمک ..مسلما که نمیتونم چون من هیچی نیستم!ولی بازم دلیل نمیشه دست و پا نزنم ...هنوزم اون مشکل وحشتناک رو دارم...ولی بنظرم داره بهتر میشه دروغه اگه بگم خودم خودمو تو چاه ننداختم!حالا هم نمیخوام تموم شه!ولی باید تمومش کنم...البته تجربه نشون داده باید حداقل دوماه بگذره ببینم چه بلائی سرم میاد:/شیطان درونم که از خداشه به روزهای خوش گذشته برگرده دیوث:/