Departed

...Never fade in the dark...

...Never fade in the dark...

Departed

او کسی است که اهمیت جمعی ندارد او فقط یک فرد است...
《لویی فردینان سلین》


نقاشی:فرشتگان سقوط کرده
نقاش: پیتر پل روبنس

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۰۶
    رگ

۱ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

ای که زندگی من شعشعه ی نگاه توست

در اوج مشغله گذراندم.از ناکجااباد ابادی ساختم .در بیابان باغ انگور یافتم .به وسعت خزر در چشمش اشک دیدم اما ارزش تعلق خلیج را در نگاهش شناختم .زل زدم به ان دایره های ازرق براقش و لبانش را بوسیدم با لغزش انگشتان گرمش روی گردنم بدون ترس دل باختم.سر روی شانه اش گذاشتم و قلبش را شنیدم.در اغوشش خوابیدم .بی دفاع بین ستون بازوانش از بردباری گذشتم .بی مهابا...در این روز های بی لبخند...در این ساعاتی که رمق نفس کشیدن هم نیست...خیابان خونین و گیس ها بریده اند...چرا مدت هاست که ننوشتم؟ان همه اتفاق را...ان همه فریاد و باتوم هارا...سرفه ها و مژه های بهم چسبیده را...سوختگی های ساچمه و فک های خرد شده را ...روی هرم تنش اتش شدن ها به ارامش رسیدن از نوازش موهایش ...لبخندم محو شده،با سرانگشتانش گونه ام را بالا میکشد تا لبخند بزنم...مثل بچه بدنش بوی ارامش میدهد...از نرمی سینه های نیمه عریانش روی ستون بازوهای برهنه  ام قلبم سریع  درقفسش میجهد...سرمای جنازه ام در سردخانه ی این بدبختی ها در حرارت تنش بیدار شد...بر دار شد...سردار شد...