Departed

...Never fade in the dark...

...Never fade in the dark...

Departed

او کسی است که اهمیت جمعی ندارد او فقط یک فرد است...
《لویی فردینان سلین》


نقاشی:فرشتگان سقوط کرده
نقاش: پیتر پل روبنس

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۰۶
    رگ

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

هیچی،همه چی،هرچی

دایما آرنج و زانو هام لرز داره و تو گرمای این فصل سوییشرت می‌پوشم ولی باز سردمه:/یه جوری شدم که فکر کنم هرکسی از دو متریم رد بشه انرژی منفی و استرسم پژمرده ش می‌کنه :/امروز داشتم یه شعر هایی میخوندم و یادم اومد به استیصال گذشته م..چه سیاه بود...چه سیاه بود...هنوز لکه های خون از پارسال روی وسایلم خشکیده...بقیه وقتی استرس دارن چجوری مهارش میکنن؟شما چیکار میکنین وقتی دارید از استرس دیوونه میشین؟

 

آرزو میکنم کاش یکی بود یکی که می‌دونه یکی که به جای همه ی بودن ها و همه ی دیدن ها میومد تو این شب سیاه کنارم دراز میکشید .صور فلکیو برام مشخص میکرد بهم یادآوری میکرد چی میخواستم .کی بودم .برای چی بودم.بهم می‌گفت یادم بیاد با چی آروم میشم...

 

+میشه لطفاً اگه این پست رو می‌بینید و می‌خونید یه کامنت بزارید؟

Never never never let me go...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

چه زنم چونای،هرچند...

چنگال چنگالم هم بکنند نمیرم آنجا!دیروز وقتی از لابه لای پاکت های چایی از چگونگیشان چشم دزدی میکردم؛لهجه ترسیده و نگاه دهاتیشان،رخت چرکیده ی چروکیده ،چهره ی در آفتاب چرخیده و آن چادر رنگی های روی چارقد  بلند که از دور کمر چاقشان چین انداخته ،تنگ کرده و در چنته چپانده بودند را که میدیدم،ان چند و چانه زدن های پوچ برای چهار چوق چربی و شکر بیشتر...میخواستم چشم لوچ کنم.خل و چل بازی دربیاورم و بزنم زیر گریه...آنسوی چارچوب خروجی چهار پنج تایی ازشان چفت چفت هم چسبیده و روی صندلی ها چرت می‌زدند . چندتاییشان هم در یک چارسو چمباتمه زده چرت و پرت در محاوره می‌چیدند.بیچاره ها میگفتند حالا دیگر چرخ مثل سابق نمی‌چرخد. قنات و چشمه ها ته کشیده و حالا دیگر هرچه چاه و چاله بکنی و زمین را بچلانی یک چکه اب هم نیست...پیرمرد چغر و چروک خورده چانه اش را چنگ میزد و می‌گفت:(در چراگاه هیچ نمانده،نه چارپای چرنده مانده نه چکاوک پرنده...آی چهل پاره شود این جهان که همه از بلوچستان و چابهار تا چالوس و بهبهان نفرین گرفته اند. نه قوچ دیگر میچرخد نه چلچله چه چه میزند.چراغ پیه سوز و چپق فرنگی و چماق دسته چرمی چوپان ایلات که غیرت چهل مرده داشت را با چکش خرد و خاکشیر کرده اند .نگویم که چاره دانان یا کوچیده اند یا چهار زانو زده اند که چاپار چینی ها برایشان چهره پردازی کند و بازار بچرخاند و ...حالا این عده  بچه چریده های شهری را ببینید که چربی مقام و منصب چاقشان کرده و جای چهارشانه ایستادن،دست بر سینه چلیپا کردن و چین به چهره انداختن جلوی مقصرین ،چهارنعل بر اسب چاپلوسی می‌تازند از پاچه شأن میخورند،نان و چغندر خوردن مردم یادشان رفته و از دستشان یک چکه روغن هم بر چاهسار حلقوم مردم نمیچکد...)

 

 

+.آروم باش..بالاخره میرسه...خفه شو پخمه ی هالو چیو آروم باش...کتابم کجاست.کتابم کجاستتتتتتتتتتتت...فصل جمع بندی شد کتابم کو؟!حالا من یه غلطی کردم گفتم اینجوری بفرس...وای خدا کتابم چرا نمی‌رسه...خوبه ...همین فرمون رو برو...شروع با رنگ زرده این بار!

 

 

 

The foundation of decay

 

جان؟جانم؟...یعنی چی پدرسگا.من فقط دو روز نبودم،بندی که خدا سال دی اکتیو بوده باید دیروز آهنگ میداد؟!+_+

یه حس join to black parade خاصی دارم اصلا.نمیتونم بگم چقدر هیجان دارم الان.یه چالش تو تیک تاک چند سال قبل راجب مای کم بعد از خبر برگشتشون راه افتاده بود؟همون که یه مشت خرس گریزلی خاطرات نوجوونیشون زنده میشد یهویی ایمو میشدن؟همون:) فکر نمیکنم کسی الان از کسایی که یه روز گاث یا ایمو بودن هیجان زده تر باشه+_+

با اعتماد به نفس میتونم بگم مای کم جوری افراد گاثیک و ایمو رو تسخیر کرده که هیچ بند دیگه ای جایگزینی نمیشه!باورم نمیشه چقدر ذوق زده م ...برای تول یا متالیکا هم حتی اینقدر ذوق نداشتم :»

 

Download: The foundation of decay

 

The foundation of decay