Departed

...Never fade in the dark...

...Never fade in the dark...

Departed

او کسی است که اهمیت جمعی ندارد او فقط یک فرد است...
《لویی فردینان سلین》


نقاشی:فرشتگان سقوط کرده
نقاش: پیتر پل روبنس

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۰۶
    رگ

نهنگ سفید از خانه اش محافظت میکند

خواهرم هرسال کتابی به من هدیه میدهد،هدیه تولد.سعی میکند محتوایش در حدود روحیاتی باشد که در آن برهه زمانی تجربه میکنم .امسال...امسال؛موبی دیک!کتابی که از دوسال پیش که نسخه‌ی خلاصه اش خواندم فورا عاشقش شدم .امسال ،الان ،چقدر همذات پنداری میکنم با یک یک پرسوناژ ها ،از آهب و اسماعیل تا نهنگ سفید و آن مردک جزیره نشین شکارچی با آن خدای عجیبش...موبی دیک را دوباره باید بخوانم،باید پیامش را بگیرم !اینبار نه تنها داستان کامل را می‌خوانم بلکه زبان اصلی اش را هدیه میگیرم!مستقیم،بی واسطه و یک راست با نویسنده حرف میزنم !امسال باید با برطرف کردن این ضعف ها و فقر ها شروع شود...

 

 

+روی یک آهنگ قفلی زده ام.اهنگی که از آخرین باری که شنیده بودمش شش هفت سالی میگذرد به حدی که کاملا فراموش کرده بودم همچنین ترانه ای هم وجود دارد،مگر داریوش این شعر را هم خوانده؟ تا که امشب پیدایش کردم.آذرآبادگان!آذرآبادگان من!...عصر داشتم با بی قلبی از مهاجرت میگفتم و جدایی  از تندباد...حالا،پیغام جهان؟! :

آنکه دلش میزند نبض جدایی در باد

با او سخن میگویم،تا نگه دارد به یاد

آذرآبادگان من!جان جانان من است

قیمت خون ارس،رگ ایران من است!

 

 

نظرات  (۱)

یکبار از دالی پرسیدن که اقا این کس کلک بازیا که می کشی پیامش چیه؟

تندی توو حرف مجری پرید که "هیچ پیامی ندارم... هیچی!" دقیقا گفت: "No! No Message" یارو پرسید که پس اینا چیه؟ گفت اینا خودِ رویا هم نیست! رویایِ کمی پیش از خوابه. رویای بیداری هم نیست. رویائیه که توی 10 دقیقه بین خواب و بیداری می بینم!

من با خودم می گفتم این یارو یکی از بزرگ ترین کس خل های دنیاست بایدم همچین تصویر هایی بزنه تو مغزش... می گفتم با خودم که اینا رو من هرگز درک نمی کنم.

دو هفته پیش روی تخت پادگان افتادم که بخوابم بعد چند دقیقه دیدم که صورت یکی از بچه ها خیلی شل و ول از روی بتن جدول حیاط آویزونه. چشامو باز کردم، دوباره بستم؛ باز دیدمش. همونجا دالی اومدم تو ذهنم... پشمام ریخته بود.

وقتی یک چیز بیش از اندازه درت اثر بکنه اگرم باور هات عوض شده باشن، نهایتا از یه جات می زنه بیرون!

پیغام جهان هم نباشه... پیغام درونه.

پاسخ:
اره ،نکته ظریفی بود.هرچند که جهان هم فرقی با درون نداره...اگر من نباشم جهان برام معنایی ندارد و اگه من دیگران رو نبینم دیگرانی هم معنی نداره.در واقع جهان از خود آدم شروع میشه و هی بزرگ و بزرگتر میشه ...اگه که من نباشم ،هیچ وقت هیچ مفهومی درک نمیشه یعنی برای من وجود نداره،میگیری چی میگم؟دنیا هست چون نیروی زندگی هست...کشیلوفسکی تو فیلماش نشون میده که آدم باید به نشانه های که از اطراف بهش داده میشه توجه کنه،راحت نگذره.ولی باید پرسید که اون نشانه ها برای بقیه ی مردم هم همون مفهوم رو دارن؟قطعا نه!آدما فقط نیاز دارن که بهشون یادآوری شه...هندوها میگن کارما و دارما و زرتشتی ها میگن اشه و هاوکینگ میگه انرژی ...ولی فکر میکنم اصلا مهم نیست چیه،دنیا از اطلاعات و خاطرات موجودات زنده شروع میشه...