Departed

...Never fade in the dark...

...Never fade in the dark...

Departed

او کسی است که اهمیت جمعی ندارد او فقط یک فرد است...
《لویی فردینان سلین》


نقاشی:فرشتگان سقوط کرده
نقاش: پیتر پل روبنس

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۰۶
    رگ

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اعتراضی» ثبت شده است

گوسفند پر مدعا

عزیزم واقعا نمی دانی چقدر احمقی یا اهمیتی نمی دهی؟..عزیزم میشود دهانت را ببندی بوی گندش نوعی سلاح کشتار جمعی است!این همه  ریده ای که بگویی شاش داری.. عق نمی زنی؟عزیزم هزار بار دستت را در سوراخ مار غاشیه چرخاندی یکبار نمی خواهی پونه بکاری؟نمی خواهی بفهمی بابا این راهش نیست؟ میدانی تو نمی خواهی اوضاع را تغییر دهی فقط میخواهی خشم خودت را ارضا کنی...تظاهرات میکنی می ایند اتش میکشند و میکشند و میبرند و میزنند بعد هم پرونده ی قضایی را با گل سرخ تقدیمت میکنند و روی سکوی اعدام برایت بوسه میفرستند..وای بمیرم  برای اعتراض کار امدت...نمی خواهی بفهمی باید جور دیگری اعتراض کنی؟میشود از مغزت کار بکشی؟چرا همیشه میخواهی درگیر حاشیه و هیجان باشی؟از اعتراض فقط خیابان را میشناسی؟این همان چیزی است که که ۱۰۰ سااااال است دارد نسل به نسل شکست میخورد و تو هم می بازی....بازنده!جای ترحم و توجیه بی خود خودت فکر کن گوسفند خرفت کودن بی سواد ..عروسک بادی پر شده از گاز حماقت و ادعا ...تو فقیر و بدبختی نه چون پول نداری ..فقیری چون نه سواد داری نه جرئت قبول اشتباه نه حتی عقل....

Breaking down

یک نفر به من بگوید چرا وبلاگ خونخوار باولکانی مسدود شده است فقط همین!

 

 

نصف صندلی و کنکور ارشد..

احساس بدی دارم انگار شلنگ آب سرد به قلبم وصل کرده اند و آب به شدت سردی که تیغه های نازک یخ درآن شناورند در رگهایم می‌چرخد.. می‌چرخد و میخراشد...میخراشد و من از جنون میخندم...از شوک عصبی میخندم.. 

نصف صندلی دیگر چه چلغوزی بوده است ؟میدانید بدتر از این نمی شود کسی را مسخره کرد...

تلخ ترین  گریه اور ترین و خنده دار ترین خبری که خوانده ام...آدم را یاد فیلم های کمدی سیاه آمریکایی می اندازد...از همان هایی که تهش میگویی چه احمقانه بود...

نمی دانم چه بگویم...

باید چه گهی بخورم؟!...

دوست دارم همانقدر بی سواد و حقیر مثل همان قانون گذاران نجس باشم که بگویم بروید نصف کون آن دانشجوی ایثارگر بی شرف  را ببرید و بیندازید روی صندلی ...قانون تان همین است پس همین را عمل کنید ...

چقدر سخت است که کلی جان بکنی و خودت را تجزیه کنی و در آخر اینگونه مسخره ات کنند...رتبه دو بیاوری و یک بی لیاقت  مغز متعفنش را کشان کشان بکشد کنار.. جایت را بگیرد و با پوزخند بدرقه ات کند...

 

https://www.eghtesadonline.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-30/382284-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%86%DA%A9%D9%88%D8%B1-%D9%82%D8%A8%D9%88%D9%84-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF

 

حاجی با خودت چند چندی؟:/

یا من نفهمم یا بقیه مشکل دارن:/البته مورد اول به نظرم احتمالش بیشتره...بالاخره با وجود این میزان از ایرادات در من و این که صرفا احتمال هم بگیریم بازم من بازنده م ولی باید حرفا مو بزنم  بالاخره...به اندازه کافی سر صدا تو مخم دارم اینا رو باید آشغال سطل اشغال...اول  این که یه اهنگ از ارسامیس گوشیدم هم مدح شیطان بود هم ستایش کوروش و چرندیات میهن پرستی،از جفت این مسائل بدم میاد ولی خدایی گوز چیکارش به شقیقه؟اصلا خودت چطور حساب کردی و این اهنگو از کجات در اوردی؟...مورد دو این که میبینی طرف اومده گزینه لایک گذاشته دیس لایک رو ماس مالی کرده:/خو یعنی چی؟عادلانه؟انصافانه؟:/الان من بخام بدون ترور کردن بهت بگم ریدی خبر مرگت! چیکار کنم:/تازه نطراتم دیدم بعضی وقتا میبندن:)بیشتر افراد مذهبی هم که کلا رو اعصاب آدم یورتمه میرن:/یه بار از یه خفن!پرسیدم چرا گات میبینی؟گفت واسه ساختار سازی:)))بعدم خیلی تاکید داشت که خودش فیلم بیسانسور می‌بینه شوهرش ندیده:)))دقیقا یاد این مامان جدی ها افتادم که نگران تربیت توله هاشونن:))خب از ساختار سازی با مرد لخت و زن لخت که بگذرم من یکی تا حالا مذهبی ندیدم که فکر و ذکرش مسائل جنسی نباشه:/یعنی هرچی دیدم یک افکار سکسی داشته که دومی نداره...:/یه گروه دیگه که خیلی رو مخم هستن اینان که سن پایین ازدواج میکنن توله هم پس میندازن:/مگه میخوان مهدکودک راه بندازن:/گذشته از همه کلا دید افراطی من به بچه ها وحشتناکه:/از همشون متنفرم!بشدت پتانسیل کودک آزاری دارم واسه همین سعی میکنم باهاشون تنها نشم..آخ که چقد دلم میخارد گردنشونو فشار بدم که بمیرن...یه عده هم که تو وبشون دهنتو میگان که من واسه خودم مینویسم:)اگه واسه خودت مینویسی چرا رمز نمیزاری یا میزنی رمز داده میشود خو؟اصلا به قول سارتر -حاضری در یه جزیره دور افتاده هم بنویسی؟!-والا....این آدمهایی هم که هی میخوان گوژ خوب بودن بدن خیلی رو مخن:/خب خوب باشی که چی؟حال مو بهم میزنن همینی که هستیو بپذیر اینقد نقش بازی نکن که عروسک شی :/من مریضیم فکر کنم علاوه به این که از ادماییکه می خان هی خوب باشن نفرت دارم میخام خیلی هم بد باشم:))))یه رمان میخوندم طرف گفت بهنام از این یارو متنفره ولش کنی خرخرشو جوییده..اون یکی هم نه گذاشت نه برداشت گفت بهنام از همه متنفره:/حالا حکایت منه...