گاهی حوصله ام که سر می رود آنلاین شطرنج بازی میکنم.رقیب قدری نیستم..تمرکز حال و حوصله ی حسابی و مغز بُرنده ای هم ندارم...فقط از بازی های فکری خوشم میآید.یک عده خیلی بی جنبه اند به محض این که کم می آورند اعلام باخت می کنند ...اما یک عده ی دیگر...ان ها با تو بازی میکنند.به مثابه ی گربه ای که با طعمه اش...در بازی شان غرورِ برتری،تحقیر ولذت سیاهی میجوشد و قل میزند..تو تسلیم شده ای ،وزیر(بخوانید ملکه)ت تکه تکه شده جسد حجیم فیل هایت(بخوانید پیکر اسقف هایت)گندیده و اسب هایت از حال رفته اند اما مات نمی شوی باید عذاب بکشی ...این جور بازی کن ها تو را تحقیر میکنند ..تو ضعیفی ..ضعیف چزانی بهشان مزه میکند ...تک تک سرباز ها وزیر می شوند و دم به دقیقه با ریشخند کیش میکنند..اما مات هرگز!...آن ها می خواهند تو را له کنند...و با کفش چرمی از روی جنازه متلاشی شده ات بگذرند ...آیزاک بابل از قول آن افسر جنگ های داخلی روسیه که همقطارش بود و به تازگی فرمانده خود را با ضرب لگد کشته بود میگوید :«با تیر اندازی _به گفتار دیگر با تیر اندازی صرف _ادم فقط از دست دشمن خلاص میشود ..با تیر اندازی آدم هرگز به روح و به آن جایی که روح در آن جای دارد و این که چگونه خود را نشان می دهد نمی رسد.ولی من از هیچ چیز دریغ نمی کنم،این نخستین بار نیست که دشمنی را بیش از یک ساعت با لگد کوبیده ام.میدانید ، من میخواهم به آنجا برسم،انجا که بدانم واقعا چیست،میخواهم بدانم در گذرگاه ما زندگی به چه چیز شبیه است.»
دنیای بدی داریم. همیشه ظالم هست و بر مظلوم ستم میکنه.
به شخصه مورد ستم هایی از این دست قرار گرفتم از سوی دیگران.