Rape me my friend
سگ ولگرد | پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۰۱ ب.ظ |
۱ نظر
هشدار:+۱۸
ابراهیم نبوی یک بار یک خاطره از زندان نوشته بود که درست تلخترین چیزی بود که در زندگیام خواندم.
از یه (تقریباً) پسربچه که وارد زندان شد و همه لاتها به او تجاوز کردند و آن پسر معتاد شد، از ریخت افتاد و دیگه سرش دعوا نبود و کمکم سرِ نخواستنش دعوا بود، دیگه بابتِ «ک*ون دادن» مواد هم به او نمیدادند و افتاد به مصرفِ قرصهای قرمزی که شهرداری با آن سگها را میکُشد، و در راهرو میخوابید، مثلِ اسکلت شده بود تا یه روز که همانجا مُرد؛ و زندانیان سیاسیِ مذهبی وسواس داشتن که نجسه؛ و یکی داد زد و گفت: «یه ک*سکشی اینو برداره»؛ و ابراهیم نبوی نوشته بود: «خودم برش داشتم. خودِ ک*سکشم برش داشتم.»
-اسب شاخدار (کاربر توئیتر)
این واقعی بوده؟