حاجی با خودت چند چندی؟:/
یا من نفهمم یا بقیه مشکل دارن:/البته مورد اول به نظرم احتمالش بیشتره...بالاخره با وجود این میزان از ایرادات در من و این که صرفا احتمال هم بگیریم بازم من بازنده م ولی باید حرفا مو بزنم بالاخره...به اندازه کافی سر صدا تو مخم دارم اینا رو باید آشغال سطل اشغال...اول این که یه اهنگ از ارسامیس گوشیدم هم مدح شیطان بود هم ستایش کوروش و چرندیات میهن پرستی،از جفت این مسائل بدم میاد ولی خدایی گوز چیکارش به شقیقه؟اصلا خودت چطور حساب کردی و این اهنگو از کجات در اوردی؟...مورد دو این که میبینی طرف اومده گزینه لایک گذاشته دیس لایک رو ماس مالی کرده:/خو یعنی چی؟عادلانه؟انصافانه؟:/الان من بخام بدون ترور کردن بهت بگم ریدی خبر مرگت! چیکار کنم:/تازه نطراتم دیدم بعضی وقتا میبندن:)بیشتر افراد مذهبی هم که کلا رو اعصاب آدم یورتمه میرن:/یه بار از یه خفن!پرسیدم چرا گات میبینی؟گفت واسه ساختار سازی:)))بعدم خیلی تاکید داشت که خودش فیلم بیسانسور میبینه شوهرش ندیده:)))دقیقا یاد این مامان جدی ها افتادم که نگران تربیت توله هاشونن:))خب از ساختار سازی با مرد لخت و زن لخت که بگذرم من یکی تا حالا مذهبی ندیدم که فکر و ذکرش مسائل جنسی نباشه:/یعنی هرچی دیدم یک افکار سکسی داشته که دومی نداره...:/یه گروه دیگه که خیلی رو مخم هستن اینان که سن پایین ازدواج میکنن توله هم پس میندازن:/مگه میخوان مهدکودک راه بندازن:/گذشته از همه کلا دید افراطی من به بچه ها وحشتناکه:/از همشون متنفرم!بشدت پتانسیل کودک آزاری دارم واسه همین سعی میکنم باهاشون تنها نشم..آخ که چقد دلم میخارد گردنشونو فشار بدم که بمیرن...یه عده هم که تو وبشون دهنتو میگان که من واسه خودم مینویسم:)اگه واسه خودت مینویسی چرا رمز نمیزاری یا میزنی رمز داده میشود خو؟اصلا به قول سارتر -حاضری در یه جزیره دور افتاده هم بنویسی؟!-والا....این آدمهایی هم که هی میخوان گوژ خوب بودن بدن خیلی رو مخن:/خب خوب باشی که چی؟حال مو بهم میزنن همینی که هستیو بپذیر اینقد نقش بازی نکن که عروسک شی :/من مریضیم فکر کنم علاوه به این که از ادماییکه می خان هی خوب باشن نفرت دارم میخام خیلی هم بد باشم:))))یه رمان میخوندم طرف گفت بهنام از این یارو متنفره ولش کنی خرخرشو جوییده..اون یکی هم نه گذاشت نه برداشت گفت بهنام از همه متنفره:/حالا حکایت منه...
ترس عجیبی بهم دست داد!
احساس می کردم الان از مانیتور میزنی بیرون و همه بدبختی ها و عبیام رو یادم میندازی و فحشو میکشی بهم!!
شرمنده که این پیشنهاد رو میدم خیلی عذر میخوام و خاک تو سرم ولی شاید یه قدم زدن تو سکوت شب تو خیابونی که فقط خودت باشی و خودت بتونه مقداری آرومت کنه!!